قانون کودک، خانواده و خدمات اجتماعی – قسمت اول

زهرا جناب – ونکوور

کودکان گرانبهاترین سرمایهٔ آیندهٔ ما هستند و همواره لازم است از آنان در برابر آسیب‌های ناشی از جدایی والدین مراقبت به‌عمل آورده شود. اما پرسش اینجاست که امنیت کودکان در خانواده چگونه تأمین می‌شود؟ نقش و وظیفهٔ ما در کسب اطمینان از اینکه کودکان در خانواده‌شان مورد سوءاستفاده و بی‌توجهی قرار نمی‌گیرند، چیست؟

گرچه برای بسیاری از ما پدر و مادرها قابل‌باور نیست که رفتار والدین می‌تواند موجب آسیب فرزندانشان شود، متأسفانه واقعیت این است که کودکان مورد سوءاستفاده و بی‌توجهی قرار می‌گیرند یا در معرض خطر سوءاستفاده و بی‌توجهی‌اند و این در حالی است که والدین گاه حتی تمایلی به مراقبت کودکانشان در برابر این‌گونه آسیب‌ها ندارند یا اینکه چنین توانی ندارند. بنابراین ما باید آگاه باشیم که هر یک از ما مسئول‌ایم که موارد سوءاستفاده یا بی‌توجهی به کودکان را گزارش کنیم.

مسئولیت اولیهٔ تأمین امنیت فرزندان بر عهدهٔ والدین آن‌ها است، اما اگر یکی از والدین  نمی‌خواهد یا آنکه نمی‌تواند از فرزند خود مراقبت کند، در این‌صورت نیروهای تأمین رفاه کودک می‌توانند مداخله کنند. در استان بریتیش کلمبیا، نیروهای تأمین رفاه کودک برای وزرات توسعهٔ کودکان و خانواده کار می‌کنند و شرح وظایف آن‌ها در قانون خدمات کودک، خانواده و جامعه آمده است. اصول اساسی این قانون بدین شرح است:‌

۱- امنیت و سلامتی کودکان در صدر توجهات قرار دارد

۲- کودکان حق دارند در برابر سوءاستفاده، بی‌توجهی، آسیب،‌ یا تهدید به آسیب مورد حمایت قرار گیرند

۳- خانواده محیط مرجّح برای حمایت و تربیت کودکان است و مسئولیت مراقبت از کودکان بدواً با خانواده است

۴- اگر یک خانواده با کمک خدمات حمایتی این امکان را پیدا کند تا محیطی امن و مستعد پرورش برای کودک فراهم آورد، لازم است که آن خدمات حمایتی از طرف دولت ارائه گردد

۵- در زمان تصمیم‌گیری برای کودکان، لازم است نظرات خود کودکان نیز مدنظر قرار گیرد

۶- پیوندهای خانوادگی و وابستگی کودک به بستگان درجهٔ یک او (مادربزرگ، پدربزرگ، خاله، عمو…) باید تا حد امکان حفظ شود

۷- هویت فرهنگی کودکان بومی‌ (aboriginal) باید مورد حفاظت قرار گیرد

۸- تصمیمات دربارهٔ کودکان باید در وقت مقتضی اتخاذ شده و مورد اجرا قرار گیرد

وزارتخانه ممکن است گزارش مربوط به کودک مورد تجاوز یا بی‌توجهی قرارگرفته را از منابع مختلف دریافت کند. به‌عنوان مثال، این گزارش ممکن است از سوی معلم‌های مدرسهٔ کودک، پرستار کودک، اعضای خانواده، دوستان یا همسایگان ارائه شود. علاوه بر این، در مواردی که پلیس وارد عمل می‌شود، مثلاً در موارد خشونت خانگی، مقام پلیس گزارش مربوطه را به وزارتخانه ارائه خواهد  نمود. سپس برای آن پرونده، نیروهای تأمین رفاه کودک منصوب می‌شود و آنان ملزم می‌شوند تا ‍به گزارش‌های رسیده پاسخ بدهند و مطابق قانون، اقدام مقتضی به‌عمل آورند.

از آنجایی‌که همهٔ ما وظیفه داریم در موارد مربوطه گزارش‌های لازم را ارائه دهیم، لازم است تا شناخت درستی از موارد سوءاستفاده و بی‌توجهی به کودکان داشته باشیم و بدین ترتیب بتوانیم امنیت و رفاه کودکان را تأمین کنیم.

سوءاستفادهٔ فیزیکی شناخته‌شده‌ترین شکل سوءاستفاده می‌باشد و عبارت است از حمله یا عمل فیزیکی عامدانه  توسط یک فرد که منجر به آسیب فیزیکی کودک می‌شود. این نوع از سوءاستفاده در واقع شامل توسل به زور برای تأدیب کودک است. جراحت‌های وارده بر کودک گاهی مشهود و ممکن است از کبودی جزیی تا شکستگی استخوان را شامل شود. اما مواردی هم هست که در آن نشانه‌های سوءاستفاده مشهود نیستند. به زبان دیگر، تشخیص سوءاستفاده عاطفی بسیار دشوارتر است. این نوع از سوءاستفاده می‌تواند شامل اشکالی از عدم تأمین نیازهای کودک، قراردادن وی در موقعیت‌های محافظت‌نشده و خطرناک یا القاء احساس بی‌ارزشی یا حماقت به کودک باشد. بی‌توجهی به کودک عبارت است از عدم تأمین نیازهای ابتدایی او. بی‌توجهی می‌تواند شامل عدم تأمین غذا،‌ مسکن و مراقبت‌های بهداشتی اولیه به‌گونه‌ای باشد که سلامت بدنی کودک، رشد یا امنیت او به خطر بیافتد.

سوءاستفاده از کودک و بی‌توجهی به او می‌تواند در همهٔ طبقات خانوادگی اتفاق بیافتد. حتی در خانواده‌هایی که به‌ظاهر خوشبخت به‌نظر می‌رسند، کودکان ممکن است در معرض خطرات بیشتری باشند. به‌عنوان مثال، زمانی که والدین خود با مشکل مواد مخدر یا الکل دست و پنجه نرم می‌کنند، بعید است بتوانند تصمیمات درستی در خصوص فرزندپروری بگیرند. سوءمصرف مواد غالباً منجر به سوءاستفادهٔ فیزیکی می‌شود. در مواقعی که یکی از والدین مورد خشونت خانگی قرار می‌گیرد، کودکان معمولاً شاهد خشونت‌اند. حتی اگر قربانیِ خشونت تمام تلاش خود را برای حفاظت از فرزند خود در برابر خشونت فیزیکی والد دیگر بنماید، صرف مشاهدهٔ خشونت برای کودک مخرب خواهد بود. در مواردی که والدین از مهارت‌های فرزندپروری برخوردار نیستند (به‌عنوان مثال، والدین نوجوان)، احتمالاً از چگونگی مراقبت صحیح از فرزندان خود مطلع نیستند. استرس و عدم دریافت حمایت، از مواردی هستند که گاهی منجر به سوءاستفاده از کودکان یا بی‌توجهی به آن‌ها می‌شود. به‌ویژه اگر خود والدین از خانواده، دوستان یا اجتماع حمایتی دریافت نکنند و مجبور باشند که با مشکلات روابط و مسائل مالی خودشان دست و پنجه نرم کنند.

قسمت بعدی این مطلب را در اینجا بخوانید

ارسال دیدگاه